تاریخ پوچیگرایی و دروغگویی در ایران

تاریخ پوچیگرایی و دروغگویی در ایران
پیش گفتار
      شاید این موضوع برای بررسی های تاریخی کمی عجیب باشد،  ولی در واقع سرنخ تمام تاریخ ایران در آن نهاده شده،  و تاکنون هیچ محققی به آن نپرداخته است.  در تاریخ نویسی استعماری،  بمنظور سبک کارشان،  کلی دروغ و دونگ بدون سند و مدرک،  با انواع ترفندها در تاریخ جا زده اند.  باید این سبک کار و ترفند را شناخت،  و بدنبال تاریخ واقعی رفت،  با شناخت و درک از تاریخ واقعی است،  که می توان آینده را درست کرد.  البته در تاریخ کلی داستان و پرت و پلا وجود دارد،  بخشی از آنها ادبیات تاریخی است،  و بخشی از ترفند های تاریخی است،  که باید آنها از هم جدا نمود.  با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ ایران،  به این توانایی دست یابید،  تا در دام نبرد نو پدید نیافتید.
   تصویر نقش برجسته 
   تصویر نقش برجسته‌ ای،  که تسخیر شوش را به دست آشور به تصویر کشیده ‌است،  این تسخیر بدلیل عدم دانش و درک از جغرافیایی تاریخی تاریخ نویسان قرون جدید،  مورد تأیید من نیست،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 3381.
   توجه:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
تصویر لوگو مراقب باشید در دام تاریخ نویسی استعماری نیافتید،  عکس شماره 1606.
از کجا شروع شده
      کتیبه معروف داریوش نشان می دهد،  که دروغگویی سابقه طولانی دارد،  ولی این سابقه در دو مرحله از ساختارهای تاریخی اجتماعی ایران است،  قبل از ورود استعمار،  و بعد از پیدایش استعمار و امپریالیسم.  قبل از حکومت صفویه پوچیگرایی و دروغگویی بدون تحلیل شناختی بود،  ولی بعد از این دوره و با پا گرفتن استعمار تمام تلاش آنها این بود،  که مردم را بسمت پوچیگرایی و دروغگویی سوق دهند.  با نگاهی به آثار قرن گذشته،  مانند فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی و بعضی خارجی،  براحتی متوجه پوچی گرایی و دروغگویی می شویم.  در قرن 21 با پیدایش فن آوری های نوین،  یا انقلاب و انفجار ارتباطی و اطلاعاتی،  دشمنان تاریخی ایران سعی می کنند،  مردم ایران و بویژه جوانان را به این سمت غیر ایرانی برانند.
      امروزه با نگاهی به برنامه های تلویزیونی فارسی زبان خارجی،  که برای ایران پخش می شود،  براحتی متوجه این موضوع می شوید،  در اینجا.  این روندی است که از ابتدای قرن 20 با پیدایش کتاب و مدرسه و فیلم در ایران شدت گرفته است،  ولی بطور کلی با مقاومت مردم ایران روبرو می باشد.  اما دشمنان از ترفند های امروزی استفاده می کنند،  تا پوچی گرایی و دروغگویی را در کل قاره کهن گسترش دهند. 
عکس تصویر کتیبه دعای داریوش بزرگ،  اهورامزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ.  به این کشور نیاید، نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ.  مشروح در کتیبه های ایران،  عکس شماره 2857.
   انوش راوید:  داریوش جان،  شاه شاهان،  دعایت بعد از 25 قرن نگرفته،  دروغ بیداد می کنه،  دشمن هم دور ایران را پر از اسلحه مدرن کرده،  و نقشه های بدی در سر داره.  همچنین بخاطر قطع درختان و از بین بردن طبیعت،  خشکسالی هم اومده،  تو هم مثل کوروش آسوده بخواب،  بی خیال!!!!
داستان های دروغی بجای تاریخ
      ماجرای داستان های دروغی در تاریخ خیلی زیاد است،  تا وقتی که سادگان و کم دانشان باشند،  و درکی از تخصص و حرفه حاصل نشده باشد،  عده ای زرنگ براحتی می توانند،  داستان را بجای تاریخ جا بزنند و بخورد سادگان دهند.
    در تاریخ نویسی استعماری،  بمنظور سبک کارشان،  کلی دروغ و دونگ بدون سند و مدرک،  با انواع ترفندها در تاریخ جا زده اند.  باید این سبک کار و ترفند را شناخت،  و بدنبال تاریخ واقعی رفت،  با شناخت و درک از تاریخ واقعی است،  که می توان آینده را درست کرد.  البته در تاریخ کلی داستان و پرت و پلا وجود دارد،  بخشی از آنها ادبیات تاریخی است،  و بخشی از ترفند های تاریخی است،  که باید آنها از هم جدا نمود.  با مطالعه و پیگیری وبسایت ارگ ایران،  به این توانایی دست یابید،  تا در دام نبرد نو پدید نیافتید. 

   مستند کوتاه زیر از داستان بلند بازی های استعماری،  برای نابودی تاریخ های کهن است،  استعمار و امپریالیسم از هر تلاش و ترفندی کوتاهی نمی کنند،  تا در نهایت بگویند ملت های قاره کهن تاریخ نداشته اند،  و داستان های دیگر از تاریخ بگوید و بنویسد،  و بخورد ملت های ساده شده بدهند.  کلیپ شماره 146.
 
آنا تومروس ملکه روس
 
     در چند پست از ما پرسیده اند،  آیا تومروس آنا (یا آنا تومروس)  ملکه ترکهاست؟  بدین منظور سری به اینترنت زدم،  تا ببینم علت این پرسش تکراری در یک زمان چیست؟  دیدم در تعدادی وبلاگ،  یک متن را از روی یکدیگر کپی کرده اند،  و ناخواسته عده ای جوان ایرانی دارند،  تاریخ خودشان را زیر سئوال و درهمی می برند.  در این متن کپی پیس شده در زیر،  هیچ منبعی ذکر نشده،  و فقط بقصد خاص مطرح شده است.  این متن بی سند و مدرک،  در ادامه فرمان ضد کوروش استعمار و امپریالیسم است،  که برای درهم و برهم کردن تاریخ مناطق مختلف قاره کهن مطرح می شود.
 
   ریشه یابی آناتومروس ــ  هر شخص نامی دارد و هر نام معنی،  و هر معنی ریشه یابی دارد،  درصورتیکه معنی و ریشه یابی نام خود را نمی دانید،  درباره آن تحقیق نمایید،  یا در نظر ها بنویسید،  تا ما نیز توضیحی دهیم.
 
  ــ  آنا =  (آ = حرف اول الفبا،  یا اولین + ن = نا = نان = برکت)،  آنا = اولین برکت یا ملکه و زن.
 
  ــ  توم =  نوعی خاک یا زمین،  بر وزن انواع خاک و زمین مانند:  تون، تور، توس، توت، توپ.
 
  ــ  روس =  اوس = بالا، رئیس،  همان سرزمین روس،  یعنی سرزمین بالا.
 
  ــ  آناتومروس =  بانوی سرزمین بالا.  یا ملکه سرزمین روس.
 
      در بعضی از وب ها،  آناتومروس را آناتومریش نوشته اند،  روس = بالا = رئیس = اوس = ریش= با آوا های مختلف در گویش های مختلف،  ولی همه به یک معنی است.  روس ها یعنی مردم سرزمین بالا در تاریخ با هخامنشیان تا ساسانیان درگیر بودند،  بخش هایی از مردم بخش بالا یا روس یا شمالی ایران،  با گرمتر شدن هوا در هزاره های سوم و چهارم خورشیدی ایرانی،  به شمال رانده شده یا رفتند،  و نام سرزمین بالا یا روس هم با خودشان بردند.
 
      جهت اطلاع بیشتر به معنی نام شهرها و روستا های ایران مراجعه شود.  در معنی نام آناتومروس صحبتی از ترک و فارس و... نیست،  فقط با ترکیب حروف هیروکلیف جی است.
 
   ـــــ  متن بدون سند و مدرک که تعدادی وبلاگ،  از روی یکدیگر کپی پیس کرده اند،  در زیر:
 
تومروس آنا،  ملکه آذربایجان و کشته شدن کوروش به دست وی
 
   از جمله ملتهائی که از کوروش به بدی یاد میکنند،  سُکاها می باشند،  که یکی از اقوام ترکان قدیم بوده و در تحت حاکمیت کوروش قرار نگرفته اند.  ملکه سُکاها بنام تومروس، در نامه ای که به منظور پیشگیری از جنگ،  به کوروش فرستاده است می گوید:  ای ملک به تو نصیحت می کنم،  که دست از این کار برداری،  زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی،  به فرمانروائی بر قوم خود خرسند باش،  و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم.  افسوس که به سخنم گوش فرا نخواهی داد،  زیرا آنچه که کمتر به آن می اندیشی صلح و صفاست…  ای خونخوار سیری ناپذیر،  که پسرم را به نیروی افسون بارباده گرفتار کرده ای و او را با نیرنگ به اسارت خویش درآورده ای،  بر خود مبال،  زیرا که این آئین مردان نیست و در میدان نبرد انجام نشده.  با این حال هم من بدی ترا نمی خواهم.  پندم را بپذیر و او را رها کن و خود را تسلیم نمای  بی آن که زیان ببینی و از آذربایجان بزرگ  دور شو.  اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند،  که هر اندازه تشنة خون باشی،  از خون سیرت خواهم کرد.
 
   تومروس پس از این دو پیام،  تمامی جنگ آوران خویش را گرد آورد،  جنگ خونینی در گرفت و کوروش شکست خورد،  و با بخش بزرگی از سپاهیانش در دشت نبرد به خاک افتاد.  آنگاه تومروس سر کوروش را برید،  آنرا در خمره پرخونی فرو برد و گفت:  آن چه می خواهی بنوش تا سیر شوی...
 
   کوروش پس از فتح بابل،  بر آن شد ماساژت (آذربایجان)  را نیز مغلوب کند،  ماساژت ها از شمال شرق تا غرب ایران و در کرانه رود آراکس (آراز) در همسایگی قوم ایسه دونر زندگی می کردند. ماساژت ها (آذربایجانی ها) بسیار ماجراجو بودند.  حمله به ماساژت ها (آذربایجان) زمانی صورت گرفت که پادشاه ماساژتها (آذربایجانیها) فوت کرده بود و همسر او که زنی به نام مومیریس (تومروس) بود بر آنها حکومت می کرد.  کوروش فرستاده ای را نزد ملکه فرستاد و از او خواستگاری کرد.  تومروس می دانست که کوروش از او خواستگاری نکرده است،  بلکه می خواهد سرزمین آذربایجان را تصاحب کند،  به کوروش پاسخ منفی داد.  وقتی درخواست کوروش توسط تومروس پذیرفته نشد، علیه ماساژت ها لشکر کشی کرد.  تومروس برای کوروش پیغام فرستاد،  که به سرزمین خود باز گردد،  و فکر خام حمله به سرزمین آنها را از سر خود بیرون کند.  ولی کوروش پس از مذاکره با قوم خود،  به این نتیجه رسید که برای جنگ در سرزمین ماساژت ها یعنی سرزمین تومروس،  با آنان روبرو شود.  در جنگی که صورت گرفت پسر تومروس را اسیر کردند،  تومرس از کوروش درخواست کرد،  که به صورت مسالمت آمیز پسرش را آزاد کند،  ولی او پسرش کشت.  لذا تومروس پس از آن،  نیرو های جنگجوی آذربایجانی را گرد آورد،  و به مقابله با کوروش فرستاد.  دراین کشتار،  ابتدا طرفین از دور،  با تیر و کمان با یکدیگر به نبرد پرداختند،  تا کاملا به یکدیگر نزدیک شوند.  وقتی که طرفین زمان درازی با یکدیگر جنگیدند،  بیشتر نیرو های کوروش فرار اختیار کردند،  در پایان این جنگ ماساژت ها (آذربایجانی ها) پیروز شدند.  بخش عظیمی از سپاه کوروش نابود شد،  و در حین این جنگ کوروش نیز پس از 29 سال سلطنت کشته شد.  تومروس مَشکی را پر از خون انسانها کرد،  و از میان اجساد کشته شدگان پارسی،  جسد کوروش را توسط سگی که بر سر جنازه اش پرسه کنان پارس می کرد،  یافت و دستور داد تشتی را پر از خون کرده  و سر کوروش را در این تشت بیاندازند،  و با لحنی سرزنش و تحقیرآمیز چنین گفت:  تو پسرم را از من گرفتی،  من هنوز زنده ام و بر تو پیروز شدم.  حالا تو را از خونخواری سیرمی کنم. مرگ کوروش را در سال 529 پیش از میلاد می دانند.
 
ـــــــــــــــ پایان متن ـــــــــــــــــــ
 
      در نام آناتومروس براحتی مشخص است،  که ملکه روس ها  یا سرزمین بالا است،  هنوز در اسامی ایرانی و روسی وجود،  و ذکر خود روس نیز در این نام،  بوضوح نشان دهند جایگاه سرزمینی آن ملکه است.  در آن زمان ترک و پارس و کرد و...،  در معنی امروزی وجود نداشتند.  این عزیزان بخشی از تاریخ روس یا بالا را بجای تاریخ خود نوشته اند،  و کوروش که 50 درصد مدی یا مادی یا همان اجداد ترک و کرد امروزی است را غریبه،  و یک روس را خودی دانسته اند.  درصورتیکه همه این اقوام و طایفه ها،  سکا و ماساژت و اسلاو و غیره،  که در سرزمین بالا یا روس زندگی می کردند،  همه از تمدن "ار و آت" بودند.  از این عده هم وطن خواهش می کنم،  دقت نمایند و براحتی در دام ترفند امپریالیسم نیفتاند.
 
   ریشه یابی ماساگت ــ  ما = مد = ماد + سا = آسمان + گت یا ژت = بزرگ،  ماساگت (ماد + سا + گت) در کل به معنی آسمان بزرگ ماد است،  که ایسا یا عیسی از آن آمده است،  در وجه و معنی کلمه ماد هیچ قوم و طایفه خاص وجود ندارد.  ماد یا مد به معنی گسترش دهنده است،  و به روحانیون گفته می شد،  مانند پارس یا پرسر،  که روحانیون بودند نه قوم و ملت،  و در میان روحانیون می توانسته از هر طایفه وجود داشته باشند.  توجه نمایید گت با گوت تفاوت دارد،  گوت یعنی اقوام عشایر چادر سیاه ایرانی،  جهت اطلاع به تاریخ ایل های ایران بروید.
 
 
عکس غل و زنجیر حمل برده در دوره استعمار،  عکس شماره 1214.
 
چند پرسش و پاسخ
 
   پرسش 4953:  درباره شنگول و منگول و انگول بیشتر توضیح دهید برای خیلی جالب بود؟
 
   پاسخ انوش راوید:  برای من هم خیلی جالب بود،  که این نظریه کوچک تاریخی،  خیلی موافق و مخالف داشت،  فقط یک خواهش از عزیزان دارم،  درباره نظر و دیدگاه خود سعی کنید بیشتر توضیح بنویسید،  و از مخالفان هم تقاضا دارم،  علت مخالفت خود را بنویسند،  و توضیح تشریحی دهند،  نه اینکه مانند یکی دو مخالف که چند حرف زشت در شأن خودشان می گویند.
 
      از نظر دیدگاه من،  نقشه زیر نشان دهنده اولین پیدایش تمدن در بعد از پایان آخرین دوران یخبندان است،  در اینباره به لینکها و مطالب وبلاگ بروید و پی گیری کنید.
 
 
     نقشه خلیج فارس در هزاره اول خورشیدی ایرانی،  در بخش دهانه خلیج فارس مردم دریانودری بودند،  که تا انگلستان رفتند،  و استون هنچ را بنا کردند،  انگلها،  در آنجا انگلو ساکسون گفته شدند،  ان = اند end = انتها،  انگلستان = انگل استان یا انگلند = انگل لند،  لند = لن= تکه+ د= دنیا.  در میانه خلیج فارس شنها یا همان سینها بودند،  شن به معنی در نیمه بودن،  مانند شناور (شن + آور)،  اینها مردم انشان یا انسان هستند،  که در بیشتر ایران و کشور هندوستان پراکنده شدند،  در شاهنامه فردوسی نوشته شده است،  شنگ (شن+ گ = شن بزرگ) پادشاه هند ایران،  به یاری افراسیاب شتافت.  در منتهای خلیج فارس منها بودند،  من یا منتها (من+ ته)  تشکیل شده از چهار چارک در سواحل خلیج فارس،  من،  یمن و یومن و یونان شد.  در باره هر یک از این معانی و  گروه ها در وبلاگ توضیح های پراکنده نوشته ام،  بزودی با گرد آوری اسناد و مدارک بیشتر،  همه را در یک پست می نویسم.
 
   پرسش 4594:  باسلام. میخاستم بدانم چرا به ایرانیان عجم میگویند. من تمام مطالب وبلاگ شما را خوانده ام ولی باز سوالاتی دارم. پس اینجوری ما باید به واقعی بودن خیلی از جریانات مربوط به ایران شک کنیم.
 
   پاسخ انوش راوید:  در وبلاگ چند بار توضیح نوشته ام،  عجم =  ع یا ا = پائین آمده، تولید شده، مربوط به.. + جم = جمشید،  عجم = فرزند جمشید.  درباره ا،  فرهنگ لغات را باز کنید و متوجه معنی آن در واژه ها شوید.  ا ضمن ترکیب با واژه های زبان های ایرانی،  معنی و ریشه یابی ایرانی دارد،  ولی به اشتباه می گویند آن واژه عربی است،  در صورتیکه خود ارب = ا + رب = فرزند رب.
 
      جمشید = جم + شید = حرارت و گرمی و عشق.  عجم یعنی فرزند جم،  ایرانیان فرزندان جم از تمدن کهن جی هستند.
 
 
   توجه:  چند عدد انیرانی فارسی زبان،  که می ترسید نام خود را بنویسید،  و آنرا بدروغ می گویید،  در واقع چه توقعی می توان از آنها داشت،  که نام خودشان را دروغ و هر بار چیزی می گوید.  حال این به کناری،  به آنها می گویم،  دیدگاه و نظر خود را درست و خوب بنویسید،  مانند هزاران جوان باهوش ایرانی،  که در این وبلاگ نظر می دهند و می پرسند و می نویسند.  باور کنید با پرت و پلا و اهانت گفتن،  هیچ نتیجه ای نمی گیرید،  جز اینکه ضعف و نداشتن سواد و تربیت خانوادگی خود را نشان می دهید،  مشروح در اینجا.
 
 
   عکس تفنگ AK47 یا کلاشینکف،  اسلحه ای که نقش مهمی در تاریخ جنگ افزار های 50 سال گذشته ایران و جهان داشته است،  و بسیاری از انیرانی ها و دشمنان ایران با آن نابود شده اند،  مشروح در تاریخ جنگ افزار های ایران،  عکس شماره 4240.
 
 
انگیزه نامداران تاریخ ایران
 
      در تاریخ ایران بزرگان و نام آوران زیادی،  در علم و هنر و رزم درخشیدند،  همه آنها دارای انگیزه انسانی و ایرانی بودند.  در هیچ کجای تاریخ ایران پیدا نمی شود،  که شخصی از این نامداران بخاطر مسائل و موضوعات شخصی و مادی و یا معنوی پوچ و بی پایه و مایه،  کاری و اقدامی کرده باشد.  این موضوع از فرهنگ و آثار تاریخی ایران بخوبی پیداست،  یکی از این اثرها شاهنامه فردوسی می باشد.
 
        شاهنامه با داستان کیومرث که بنیان گذار خاندان پیشدادی دانسته شده آغاز می گردد.  او نخستین پادشاه این خاندان است،  همواره بالای کوه زیست و پوست پلنگ پوشید،  سی سال شاه بود.  دد و دام و همه جانوران را به خود رام کرد،  آنچنان که بدو نماز برند،  پسری داشت خوبروی و هنرور به نام سیامک.  در گیتی کیومرث را جز اهریمن دشمنی نبود،  بچه دیوی هریمن زاده،  به کیومرث رشک برد و به جنگ وی برخاست.  سیامک به نبرد او روی آورد و کشته شد،  کیومرث از مرگ پسر سوگوار گردید و از لشکرش و همه دد و دام،  خروش درد و دریغ بر خاست.  خداوندگار به میانجی سروش به کیومرث پیام فرستاد:
 
    بیش از این مخروش،  سپاه بیارای، بکین فرزند خوش بکوش.
 
      از سیامک پسری ماند به نام هوشنگ،  نیای او کیومرث او را بپرورید و آنچه به پدرش سیامک رفته بود بدو باز گفت.  او از پی خونخواهی پدر،  سپاهی آراست و آن دیو کشنده سیامک را از پای در آورد،  پس از این کین خواهی کیومرث از جهان در گذشت.  مشروح در شاهنامه فردوسی.
 
* پژو هـندۀ    نامۀ     باستان       <><> که  از این  پهلوانان  زند داستان *
 
* چنین  گفت  کآیین  تخت  و  کلاه <><> کیومرث  آورد  و  او  بود   شاه *
 
* پسر بد  مراو را کی خوب  روی <><> هنرمند و  همچون پدر  نامجوی *
 
* سیامک  بدش نام  و فرخنده بود <><> کیومرث  را  دل بدو  زنده  بود *
 
* بر آمد بر این  کار یک  روزگار <><> فروزنده   شد   دولت    شهریار *
 
* به  گیتی  نبودش  کسی    دشمنا <><> مگر   بد    کنش  ریمن   آهرمنا *
 
* یکی بچّه بودش چو گرگ سترگ <><> دلاور   شده   با   سپاه   بزرگ *
 
* جهان شد  بر آن  دیو بچّه  سیاه <><> زبخت  سیامک  وزان   پایگاه *
 
* سپه کرد و نزدیک او راه جست <><> همی تخت و دیهیم کی شاه جست *
 
* پذیره  شدش دیو را  جنگجوی <><> سپه را چو روی اندر آمد بروی *
 
* بزد  چنگ  وارونه  دیو  سیاه <><> دو تا  اندر  آورد   بالای   شاه *
 
* فکند  آن  تن  شاهزاده   بخاک <><> بچنگال  کردش  کمرگاه  چاک *
 
* چو آگه شد  از مرگ فرزند شاه<><> زتیمار  گیتی  بر او  شد  سیاه *
 
* خجسته سیامک یکی پور داشت <><> که  نزد نیا جاه  دستور داشت *
 
*   گرانمایه  را  نام هوشنگ  بود <><> تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود *
 
 
پوچیگرایی در ایران جایی ندارد
 
      امروزه پوچیگرایی با ابزار های نوین بسراغ مردم آمده،  و می خواهد در ایران جا باز کند،  منجمله شتابان در سریال های بی محتوای تلویزیونی بویژه خارجی،  بخوبی القاء آن پیداست.  در این بازی جدید استعماری و استثماری می خواهند مردم را اغفال نمایند تا فرهنگ غنی خود را کنار بگذارند،  و بسوی دروغگویی و پوچیگری بروند.....
 
. . . ادامه دارد . . .
 
تاریخ بخل و تنگ نظری در ایران
 
      بخل و تنگ نظری از عوامل زمینه ساز حسادت است،  و از آثار آن نیز به شمار می رود.  بخل و تنگ نظری جزو رذایل اخلاقی است،  ولی به علت اهمیت بسیار زیاد،   جداگانه مطرح می گردند.  وجود بخل و تنگ نظری و یا حسادت در تاریخ،  باعث صدمات غیر قابل جبران شده است.  این مسئله مهم در تاریخ اجتماعی ایران،  تأثیر زیادی در روند رشد و تکامل تاریخ و اجتماع ایران داشته است،  و تاکنون مورد بررسی و تحقیق و تحلیل پژوهشگران قرار نگرفته است.  من با مطرح کردن آن در این صفحه و اینترنت،  امیدوارم جوانان باهوش متخصص به آن بپردازند.
 
 
عکس سایه ای رزمندگان ایران با کلاشینکف در جنگ با عراق،  عکس شماره 4241.
 
 
 
 
 آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
 
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
 
   توجه 2:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
 
ارگ   http://arqir.com