تاریخ فیلم سازی تاریخی تقلبی

تاریخ فیلم سازی تاریخی تقلبی
 و القا دروغ های تاریخی
پیش گفتار
      فیلم سازی تقلبی و القا دروغ های تاریخ در فیلم های سینمایی، سریال تلویزیونی، مستند های غیر علمی،  در ادامه ترفند های تاریخ نویسی استعماری،  برای اهداف شوم استعماری می باشد.  باید این ترفند استعماری را شناخت و این سبک کار را در هر فیلم و مستند  غیره افشا کرد.
تصویر پوستر سریال بازی تاج و تخت،  عکس شماره 3331.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
لوگو در جهت علم باشید نه عقیده،  عکس شماره 1615.
برگه 497 تابستان 1390 پیوست نبرد نو پدید است.
 . . . ادامه دارد و باز نویسی می شود . . .
فیلم های مستند تقلبی
      این روزها با وجود کامپیوتر و اینترنت و ماهواره،  و کلاً تکنولوژی های جدید،  دروغگو های تاریخی دارند با ساخت فیلم های جعلی و حقه بازی،  بیشتر و بیشتر دروغ های بی پایه و اساس تاریخی را بخورد ملت های ساده می دهند،  تا مقاصد خود را پیش ببرند.  در این فیلمها که می خواهند وانمود کنند مستند علمی و تاریخی است،  یک نفر مجری که مثلاً تاریخ دان است،  در صحرایی، رودخانه ای، یا قلعه خراب شده ای می ایستد،  و بدون هیچ گونه مدرک و سند کلی پرت و پلا می بافد.  مثلاً می گوید:  در این مکان سربازان الکساندر یا همان اسکندر مقدونی،  هر کدام،  هزار تا سرباز ایرانی را کشتند،  و جوی خون راه انداختند،  یا چنگیز مغول از این راه آمد و میلیون های ایرانی را کشت و ایران را نابود کرد.  البته هیچ وقت اینها در این فیلم های حقه بازی ساخته پرداخته استعمار و امپریالیسم،  نمی گویند ایرانی ها دارای تمدن باشکوه و قدرتمند بودند،  ایرانی ها فرهنگ بالا داشتند،  و بدلایل جغرافیایی و تاریخی سازنده بخش مهمی از تمدن بشری بودند،  این چیز ها را هیچ وقت نمی گویند.  فقط پا فشاری دارند وانمود کنند دروغ های تاریخ واقعی است،  و ایرانی ها هیچ و پوچ بودند،  و براحتی شکست می خورده و کشته می شدند.
      در این فیلمها،  دروغ های زیادی از قدرت، ابتکار و اسلحه،  ارزش فرماندهی الکساندر مقدونی یا چنگیز مغول و پیروزی های آنها می گویند و می سرایند،  و از میان اشیا موزه ها و آثار تاریخی اندکی چیزها را بی مدرک و دلیل به اینها نسبت داده و می دهند.  نمونه آنرا در نبرد نو پدید نوشته ام،  از نبوغ و زرنگی و آدم کشی و انسانیت از همه چیز ضد و نقیض می گویند،  که همگی هیچ توجیه علمی در تاریخ اجتماعی ندارند.  ضد نقیض گویی در داستان های دروغی تاریخی و کتابها و فیلم ها زیاد است،  آنها مملو از بی سوادی هستند،  نمی دانم کدام یک را بررسی نمایم.  در جایی می گویند الکساندر کوتاه قد بود،  در جایی می گویند بلند قد بود،  جایی می گویند بیمار و روان پریش بود،  جایی و فیلم دیگر سلامت و قوی و مصمم،  حتی چون خدا بود یا خدا نبود،  خلاصه هر بی سوادی،  ساده لوحانه چیزی از الکساندر مقدونی و چنگیز مغول و این قبیل آدم های دروغی می گوید.
      با تمام این تعریف ها و خالی بندی ها همگی در یک چیز مشترک هستند،  که الکساندر خیلی مشروب و می می نوشید،  چنگیز از رعد و برق می ترسید و خرافاتی بود،  (چه کسان خیالی به ایران پیروز شدند!).  در واقع در این زمانه،  آنها با این دروغها خودشان را گول می زنند،  درست مانند ماجرای بهلول،  که به دروغ گفت ته بازار غذا می دهند،  و دید تعداد بچه دویدند بروند غذا بگیرند،  و خودش باورش شد که ته بازار غذا می دهند،  ظرفی برداشت و خودش هم دوید.  با سادگی فکر می کنند،  این دروغ های تاریخی پایه ای است،  و به خطا می روند،  همین کار را آنها در عراق و افغانستان کردند،  دویدند تا ثروتی را که الکساندر از این جاها برده بود،  آنها هم بگیرند،  و به این ترتیب جهان شان را به نابودی اقتصادی و اجتماعی رساندند.
      نوشته هایی در تاریخ یونان و مقدونی می باشد،  که از الکساندر می گوید و آن هیچ ربطی به اسکندر اشکانی ندارد.  همانگونه که قبلاً نوشته ام،  با حقه بازی در تاریخ نویسی،  الکساندر را بجای اسکندر اشکانی جا زدند،  گنجشک را رنگ کردند،  و بجای قناری جا زدند.  مانند امروز که مقابل چشممان دارند تاریخ سی سال گذشته را عوض می کنند،  و نام خلیج فارس را جعلی و تقلبی می کنند،  آنها مانند همان دروغ گویی های تاریخی نیاز به مدرک و سند ندارند.  عزیزان اغفال نشوید بیایید دروغ های تاریخی را از ذهن تان بیرون بریزید،  و بطرف واقعیت و کشف واقعیتها از روی اسناد و مدارک و آثار واقعی بروید،  تا در نهایت ما ایرانی ها سریعتر و بهتر وارد تمدن جدید کنترل انرژی شویم.
      آن عده از ایرانی ها هم که در ساخت و ترجمه این دروغها برای دشمنان کار می کنند،  بدانند اینها کاری سیاسی و مغز شویی است،  نه علمی و تحقیقی،  چون هیچ سند و مدرک ارائه نمی دهند.  آنها بخود آیند و دست از این کار بردارند،  بدانند در گمراهی فکر و دانش مردم نقش دارند.  البته این عده شاید چندان گناهی هم نداشته باشند،  آنها می بینند و می خوانند عده ای از ایرانی های هم میهن شان،  که مثلاً تاریخ دان هم هستند،  به راحتی ایران و ایرانی را شکست خورده از همه معرفی می کنند،  و دروغ های تاریخی دشمنان استعماری را طوطی گونه تکرار می کنند،  آنها می پندارند شاید واقعیتی در پس این دروغ های بی سند و مدرک نهفته است.
      تمام این کارها مانند تولید فیلم هایی از دروغ های تاریخی،  آتش تهیه برای ایجاد تاریخ و قدرت دروغی برای تک های فرهنگی و اجتماعی به قاره کهن است.  مانند گوگل و خلیج فارس که هنوز ماجرای آن تمام نشده،  نیروی دریایی آمریکا یعنی دولت آمریکا برای تغییر نام خلیج فارس جلو آمد.  نمی شود با حملات نظامی توده ای،  دشمن را که در سنگر مستحکم نشسته شکست داد،  باید با کار علمی و تحقیقی نبردی را که خود ما ایرانی ها با داشتن باور های دروغی ساخته ایم،  به پایان ببریم.  جوانان با هوش نباید بگذارند جامعه در دروغ های تاریخی فسیل شود،  می توانند با کمک کارگاه فکر سازی،  شکوفایی و نو آوری و خلاقیت را به جامعه و کل کشور و حیات ملی بدمند.  این را باید در نظر داشت،  ما نمی توانیم با همه جهان در افتیم،  باید با افشاگری و کشف واقعیت های تاریخی و اجتماعی،  همچنین کار فرهنگی دقیق و حساب شده،  حرکت بسمت تمدن جدید را سازمان دهیم.  همچنین باید مواظب بود در دام های طرح جدید قرار نگرفت،  که در آخر آن گشنگی باعث بشه عاشقی یادمان بره.
      سران بریتانیای قرن های 18 و 19 دروغ های تاریخ را می دانستند،  برای همین براحتی توانسته بودند،  سه چهارم جهان را در اختیار و کنترل بگیرند.  تحلیل های امروزی که از نیمه دوم قرن 20 شروع شده،  دیگر تمام برنامه ریزان جهانی دروغ های تاریخی را نمی دانند،  و در پس زمینه ذهن آنها امثال دروغ های اسکندر مقدونی و چنگیز مغول شکل گرفته،  که رفتند و کشتند و گرفتند،  چون در مدارس چنین خوانده اند.  آنها فکر کردند می توانند کار های تاریخی را تکرار کنند،  و با لشکر کشی های پر خرج به قاره کهن،  اقتصاد هایشان را به بحران کشیدند،  و چیزی از گنج های دروغی که اسکندر مقدونی برده بود گیر نیاوردند.  البته هنوز نمی توانند درک کنند که این مشکل تحلیل از پس زمینه ذهن آنها در اشتباه دانستن از تاریخ است.  همانگونه که آنها نتوانسته اند تاریخ و تاریخ اجتماعی را تحلیل کند و بدرستی بدانند،  نمی توانند ادامه آن یعنی حال و آینده را نیز تحلیل کنند.  برای این اشتباه های خود در تحلیل ها شکست در برنامه های اقتصادی و اجتماعی هنوز نمی دانند،  که باید بدنبال واقعیت های تاریخی بروند،  ولی آنها دست به توجیه های متفرق بی اساس می زنند.
      بارها تکرار کرده ام و یکبار دیگر می گویم،  اگر از گذشته،  بدور از دروغ،  و بدرستی ندانیم،  نمی توانیم برای آینده برنامه ریزی نماییم،  ابتدا ما ایرانی ها باید از سندرم اسکندر مقدونی نجات پیدا کنیم،  عناصر و عوامل حقیقت گرا را شناخته و همگرایی ایجاد نماییم.
   پرسش از عموم:  آیا شما تاکنون نقدی بر فیلم های تاریخی نوشته یا گفته اید؟
   جالب:  غیر از فیلم های مستند تاریخی،  استعمار و امپریالیسم سعی می کنند فیلم های مختلف برای همه اقشار بسازند،  و هر آنچه که می خواهند در آنها برای پیشبرد اهدافشان بگویند،  مانند فیلم هایی که در فارسی وان یا امثال آن کانال نشان می دهند.  با فیلتر و سانسور و حذف نمی شود با این قبیل برخورد جدی نمود،  بلکه باید با کار فرهنگی و علمی درباره کارها و ترفند های استعماری به مردم آگاهی رساند.  در طرح زیر بخش های سیاست استعماری را نوشته ام،  خوشبختانه در کشور ایران به این مشکلات توجه می شود،  و آنچه را که متوجه نشده،  و از دست مقامات مربوطه در رفته،  با اطلاع رسانی متوجه می شوند،  و جلوی ادامه اشتباه را می گیرند.
   عکس طرح سیاست های استعماری از ابتدای قرن گذشته تا کنون،  بنظر من کل سیاست های استعمار در انگلستان تعیین و تدوین می شود،  عکس شماره 4438.  در این باره باید جوانان باهوش متخصص،  نظر و طرح پدافند ملی مردمی برابر با قوانین کشور ایران ارائه و نشر دهند.
 افشای و شکستن اقتدار استعماری
      چند روز پیش نامه ای به شبکه مستند ایران دادم،  آنرا جهت نظر و افکار عموم در اینجا می نویسم،  ضمن سپاسگزاری از این شبکه بخاطر نمایش فیلمها و برنامه های خیلی خوب علمی و آموزنده،  امیدوارم به موضوع مطرح شده در این نامه نیز توجه نمایند.  همچنین دو متن:  فیلم های مستند تقلبی و سندروم اسکندر مقدونی،  که چهار سال پیش در وبلاگ جنبش برداشت دروغها از تاریخ ایران پست کردم،  در ادامه کپی پیس می کنم.
   اصل نامه که در سایت شبکه مستند نوشتم:  ــــــــــــــــــــــــــ
   شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی ایران
تقاضای تجدید نظر در فیلم های تاریخی
      با سلام و احترام،  بارها از آن شبکه وزین فیلم های مستند تاریخی دیدم،  که دروغ های تاریخ باستان را که پرورده استعمار و امپریالیسم است،  پخش می کنید،  و این دقیقآً بر خلاف مرام جمهوری اسلامی و سیمای کشور است،  بویژه دروغ هایی درباره تاریخ یونان باستان.  خوهشاً تجدید نظر بفرمائید،  در این مورد مطالعه و پیگیری وبلاگ های ارگ ایران و گفتمان تاریخ   http://www.cae.blogfa.com کمک بزرگی است.
با احترام انوش راوید
   عکس صحنه یکی از فیلم های مستند شبکه،  در این جا می گوید که آخرین بار شهر تروا را اسکندر مقدونی ساخت، (منظورش الکساندر یونانی است،  که ترجمه شده اسکندر مقدونی)،  و می گوید او که جوان جنگجو و دلیر بود و... کلی پرت و پلا.  همچنین در این فیلم مسینی ها (سین یا چین) را یونانی می گوید،  و با ترفند نام بردن از چند دانشگاه معروف خارجی،  می خواهد بگوید که فیلمش خیلی علمی است.  عکس شماره 7051.
سندروم اسکندر مقدونی
      در علم روان شناسی واژه  Cognitive Deduction  را داریم،   Cognitive  را می توان به معنی دانستن و یاد گرفتن نامید،  و  Deduction  را نتیجه گیری گفت.  که در جمع علم روان شناسی به معنی این است که فرد با تکرار اطلاعات،  توجه کنید فقط با تکرار،  و با علم اینکه آنها مبنای حقیقی ندارند،  به آن اطلاعات ایمان می آورد.  حتی اگر فرد از صحت آنها و یا دروغ بودن آن آگاهی نداشته باشد.  مهم این است که فرد سودی در تکرار این اطلاعات داشته باشد،  مانند نمره 20 در مدرسه.  حتی ناخود آگاه تظاهر می کند،  مطلبی که می گوید،  واقعیت است،  مانند نوشتن کتاب و نمایشنامه.  تکرار ها باعث میشود به آن چیز ایمان داشته باشد،  و واقعاً فکر کند هرگز غیر از آن چیزی نبوده و نیست،  که در نهایت به Cognitive Deduction میانجامد.  شدید ترین نوع  Cognitive Deduction  را یک صد سال گذشته در نوشته و گفته تاریخ دان های ایرانی  دیده ایم.
      همانطور که بارها گفته ام چون استعمار و امپریالیست نمی توانست با قدرت نظامی به ایران پیروز شود،  بنا براین با چند نفر انگشت شمار تاریخ نویس یا در واقع داستان سرای ایرانی دست نشانده،  اقدام به گفتن و نوشتن دروغ ها در تاریخ ایران عزیز و قاره کهن کردند،  کار هایی که از مزدوری و یا نادانی انجام شد.  دروغها را به تاریخ ما وارد کردند و همگان را در همه جا وادار به تکرار آنها کردند،  ولی آن بیچار گان بی خبر از اینکه انوش راوید موج سومی و با دانایی نوین مچ آنها را می گیرد،  و دروغها و دروغ گویان را به زباله دانی تاریخ می فرستد.  اگر می خواهید از  Cognitive Deduction  کاملاً بدانید،  سری به نظر های وبلاگ در اینجا بزنید متوجه می شوید که تعدادی عزیزان می گویند،  ما می دانیم دروغ ها در تاریخ زیاد هستند،  ولی نمی توانیم با آنها مقابله کنیم و دور بریزیم.  در واقع آنها از دروغ ها با اطلاع هستند،  در نتیجه پس از یک فرایند  Cognitive Deduction به این چرندیات ایمان آورده اند.
      تظاهر هر روزه به ماجرایی و ایمان به چیزی،  به جایی رسیده که در بعضی از کشورها میلیونها انسان به خاطر اندیشه و یا وابستگی های عقیدتی خود به قتل رسیده،  بدون اینکه دلیل علمی آنرا بدانند،  ساده ترین راه برای ایجاد  Cognitive Deduction در مغز انسانها،  تکرار است.  به قول گوبلز،  وزیر تبلیغات آلمان نازی:  تنها چیزی که ما باید انجام بدهیم این است:  تکرار، تکرار، تکرار!در راه ایمان به دروغها و چیز های نا باورانه،  باید انگیزه ای هم در کار باشد:  فشار های ذهنی اجتماعی، فشار های استعماری و سیاسی، اصرار به علم و دانش نداشته،  دلایل مدنی و جغرافیایی.  کسی که از ترس های ماورای تصور و یا به دلایل مالی و یا مقامی و جانی به چیزی تظاهر کند،  از طریق  Cognitive Deduction پس از چندی به آن چیز ایمان میآورد.
      سندروم استکهلم با Cognitive Deduktion هم خانواده است، 23 آگوست 1973 در شهر استکهلم، پایتخت سوئد،  در بانکی چند کارمند بانک به گروگان گرفته شدند.  این گروگان گیری به مدت 5 روز به درازا انجامید،  که در طی این 5 روز،  گروگانها در معرض جدی مرگ قرار گرفتند.  برای اینکه گروگان گیرها ایشان را به قتل نرسانند،  گروگانها با ایشان ابراز همدردی کردند.  کار به جایی رسید که این ابراز همدردی،  نوعی مانیفست در ضمیر ناخود آگاه ایشان شد.  شاهدان میگویند که پس از پایان گروگان گیری، گروگانها همچنان با گروگان گیرها ابراز همدردی میکردند.  همدردی تاریخ دان های ساده دل با اسکندر مقدونی و چنگیز مغول و  غیره،  نیز نوعی سندروم اسکندر است.
   پرسش از عموم:  آیا تاریخ دان رسمی حقوق بگیر،  ولی بی سواد و سطحی نگر را می شناسید؟
عکس کتیبه تاریخی از یک موزه،  مشروح در اینجا،  عکس شماره 2715.
   پرسش از عموم:  آیا می دانید این کتیبه از چه قوم و خط است،  و در کدام موزه نگهداری می شود؟
 گوگل و خلیج فارس
      همانگونه که همه عزیزان ملت های قاره کهن می دانند،  اخیراً گوگل یک نظرسنجی ایجاد کرده مبنی بر انتخاب نام خلیج فارس یا خلیج عربی.  از بدو تاریخ برای ما ملت های قاره کهن،  تمام مردم با هر زبانی عزیز بوده و هستند،  ولی در واقع نام خلیج فارس ریشه در تاریخ دارد.
؟
    آیا می دانید گوگل چیست؟
    آیا می دانید امپریالیسم نو چیست؟
    آیا می دانید ابزار های امپریالیسم نو چه می باشد؟
    آیا می دانید ابزارهای و سلاح های دشمنان را چگونه باید از کار انداخت؟
    آیا می دانید گوگل با بسیاری از کشورها مانند چین، ونزوئلا و لیبی مشکل دارد؟
    آیا می دانید؟  آیا می دانید؟  ده ها و صدها پرسش دیگر در رابطه با امپریالیسم نو، ابزارها و ...؟
ترفند های جدید دشمنان تاریخ
      مدتی پیش در بعضی موارد،  گوگل بی دلیل واقعی واضح و سر خود نام خلیج فارس را به خلیج .... تغییر داد،  و مورد اعتراض ایرانی ها عزیز قرار گرفت.  سپس از سیستم گسلی خودش جهت تولید اختلاف بین ملتها نظر خواهی ایجاد کرد،  که نسبت به تعداد شرکت کنندگاه نام را تعیین کند.  از ابتدا ماجرای این نظر خواهی من با آن مخالفت کردم چون گوگل چه کاره است،  که بتواند چنین کاری را سر خود انجام دهد،  و دوم اینکه اعراب بیش از پنجاه میلیون کامپیوتر دارند،  و ما کمتر از ده میلیون داریم.  اعراب امکانات وسیع تلویزیونی ماهواره ای دارند،  که چند صد کانال آزادانه برای آنها راحت برنامه پخش می کند،  و به خوبی می توانند در این قبیل موارد دست بالای تبلیغاتی داشته باشند،  و اینکه در کشور های عربی اینترنت آزاد و پر سرعت وجود دارد.  با این موارد متوجه می شوید،  که ایرانی ها در چه وضعیتی هستند،  فقط مردم کشور های حاشیه خلیج فارس در این نظر خواهی شرکت نمی کنند،  بلکه تمام مردم جهان در آن شرکت خواهند کرد،  و این نکته های مهمی برای گوگل است،  که در پرسش ها بالا مطرح کرده ام.  اعراب حدود 300 میلیون نفر هستند،  بدور از کینه توزی هایی که در طول تاریخ پانصد سال گذشته با دروغ های تاریخی که استعمار و امپریالیسم درست کرده اند،  آنها هم مثل ما مورد ظلم دشمنان بشریت قرار گرفته اند.
      جمعیت بالای اعراب نسبت به ما ایرانیها دو دلیل عمده دارد،  اول دلیل جغرافیای،  آنها در سواحل دریاها قرار داشتند،  که خود باعث امکانات بیشتر برای گسترش و افزایش جمعیت بود.  ولی ایرانی ها در میانه قاره کهن و مسیر تضاد تمدنها بودند،  که به نوبه خود باعث تمدن و فرهنگ آفرینی شده که در ایران و ایرانیان نوشته ام.  در دوره استعمار و نو امپریالیسم قرن 18 و 19 بخش های بزرگی از ایران بزرگ جدا گردید،  مانند، افغانستان و کشور های آسیای میانه، اران و سرحدات و بلوچستان،  که آنها نمی توانند در این نظر خواهی شرکت کنند،  چون در افغانستان از کامپیوتر خبر خوبی نیست،  و آسیای میانه نیز خط متفاوت دارد،  همچنین در خود ایران و طی چند سال گذشته تلاش هایی در جریان است،  که حدود 30 درصد جمعیت کشور از این قبیل نظر خواهی ها دوری کنند.
      در مدت 30 سال گذشته جهان در یک حالت تک قطبی و تمدنی قرار داشت،  همه جا بورژوازی و سرمایه داری فرا ملی و بازار های بورس گسترده شد،  مطابق قوانین اجتماعی این موضوع نمی تواند ادامه داشته باشد.  با نگرشی به آهنگ تاریخ تمدن و ساختار های تاریخی اجتماع،  در این برهه،  تمدن به دو بخش عمده تقسیم می شود،  در سازمان آینده بینی توضیح داده ام،  تمدن هایی که بر انرژی کنترل دارند،  و تمدن هایی که بر انرژی کنترل ندارند.  بنابر این یکبار دیگر جهان دارد به دو بخش اصلی تمدنی تقسیم می شود،  یاد آوری نمایم،  همیشه در تاریخ برخورد کشنده بین دو تمدن اصلی صورت می گرفته است،  و تمدن پایین دست از بین می رفته.  ما نباید برای آینده پیش رو در تمدن پایین دست قرار داشته باشیم،  می بایست روشنفکران ایرانی تمام مردم قاره کهن را یکدل و یکدست نمایند،  تا بتوان در مقابل دشمنان ایستادگی نمود،  و از انرژی و ثروت خدا داد قاره محافظت کرد.  حالا شاید کمی متوجه شدید که ابزار های امپریالیسم نو برای چه در بخش انرژی جهان بازی می کنند،  برای بهتر متوجه شدن مطالعه و پیگیری وبلاگ انوش راوید پیشنهاد می شود.
      البته تمام ابزار های تمدن جدید دو طرفه هستند،  اگر آگاهی لازم در استفاده از آنها وجود داشته باشد بسیار برای طرف دیگر آسیب پذیر و خطرناک است.  در بخش تاریخ و تاریخ اجتماعی تا آنجا که بتوانم سعی می کنم آگاهی لازم را برسانم،  البته بدون کمک و یاری، نقد و پرسش های اینترنتی عزیزان کارم ضعیف می شود.  در بخش های دیگر منجمله کامپیوتر و اینترنت،  ترفند های این ابزاری را گرامیان دانشور فرا دهند،  بخش نشریات و برخورد های رو در رو،  و هر آنچه که لازم است،  می بایست برای این نبرد آینده سبقت دو تمدن انرژی مهیا گردد.  یکی دیگر از کار های ما این است،  که با شگرد های سازنده ایرانی اجازه ندهیم این زور آزمایی تبدیل به نبرد های مسلحانه و کشتار و خرابی شود،  بلکه باید در بالا ترین اندازه  دمکراسی و علمی باشد.
تعریف واقعی گوگل
      برای مقابله با دشمنان تاریخی ایران بزرگ و قاره کهن غیر از استعمار و امپریالیسم بلکه باید ابزار های انها را نیز شناخت.  یکی از مهمترین ابزار های آنها اینترنت است،  که با برنامه های چون گوگل به اقدامات جاسوسی و خرابکاری و کارشکنی در تاریخ اجتماعی مشغول هستند.  خود آنها در شعار رسمی گوگل به این موضوع اعتراف می کنند و می گویند:  سازمان دادن به تمام اطلاعات دنیا.
      گوگل شرکتی آمریکایی است،  که توسط دو دانشجوی دکترای دانشگاه استنفورد،  لری پیج و سرگئی برین،  در سال ۱۹۹۸ تأسیس گردید.  این شرکت خصوصی.... مشروح در همین وبلاگ.
   در پاسخ به متن خلیج فارس و گوگل یکی از هم میهنان چنین نوشت:
  نظر خواننده وبلاگ:  عزیزم بهتر نیست اون خلیجی که پر شده از شاش عرب و امریکایی اسمش همون خلیج عرب باشه؟؟؟  
   پاسخ انوش راوید:  عزیزان  توجه و دقت کنید،  خلیج فارس شاهرگ حیاتی و زندگی،  تاریخ و آبروی همه ایران است،   تمام خورد و خوراک و پول و دار و ندار ما از در آمد نفت و گاز و کشتیرانی خلیج فارس است.  اگر در 30 ، 40 سال گذشته با پول نفت هر کسی به نوعی،  از کار و تلاش، از زرنگی و دزی یا هر چیز دیگری درآمد داشته،  از خلیج فارس بوده.  زندگی و بود و نبود ایران و ایرانی به خلیج فارس وابسته است،  خیلی بیشتر از دریای خزر.  آینده مالی و آرامش زندگی فرزندان شما آینده ملت در گرو خلیج فارس است،  بدون خلیج فارس هیچ نخواهیم داشت.  آنها می خواهند با یک سری برنامه آینده انرژی جهان را در اختیار خود بگیرند،  سازمان آینده بینی را بخوانید.
      در صورت شکست ما در بدست آوردن اکثریت آرا برای نام خلیج فارس،  گوگل در برنامه هایش نام را عوض می کند،  و متعاقب آن نظر خواهی می کند،  سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی ایرانی یا عربی است.  در ادامه نظر خواهی می کند،  که حوضه نفتی و گازی ایرانی یا انگلیسی، آمریکایی است،  و به همین سادگی با دست خود ما علیه ما مدرک سرهم می کند،  و چه بسا ماجرا های دیگری در پشت صحنه باشد.  از ابتدا من گفتم نباید در این قبیل ترفند های امپریالیستی به سادگی شرکت کرد،  من تا این موقع با این کار مبارزه نمودم،  ولی اینک می بینم که 400 هزار نفر از هم میهنان از شور میهن پرستی در نظر خواهی کذایی شرکت کرده اند، حالا مجبور هستیم با تمام قدرت وارد شویم،  باید از هر گوشی و کامپیوتری که می توان روی خلیج فارس کلیک کرد،  و گوگل را شکست داد.  این یک نبرد مجازی با اعراب نیست،  آن جوانان عرب هم چون ما میهن پرست و قابل احترام هستند،  ولی مطابق تاریخ استعماری بسادگی در ترفند ها گیر می افتند.
      در ضمن به آن نظر دهنده بگویم خلیج فارس تنها خلیج دنیا می باشد،  که با جزر و مد آب آن با آب اقیانوسها عوض می شود،  و آلودگی از فاضلاب به خود کمتر می گیرد،  در صورتی که شوری آن همیشه اندکی بیشتر از آب اقیانوس است.  همین قدرت جزر و مد منبع تولید انرژی می باشد،  که با نصب چندین توربین تولید برق می توان بی درد سر و کم خرج بیشتر از هر نیرو گاهی برق تولید کرد،  مشروح در اینجا.
عکس طرح نوروز باستان ایران از گوگل،  عکس شماره 7755 .
 
مستند های مربوط
مستند های بیشتر را در آپارات وبسایت ارگ ایران ببینید،  لینک آن در ستون کناری
 
آبی= روشنفکری و فروتنی،  زرد= خرد و هوشیاری، قرمز=  عشق و پایداری،  مشروح اینجا
    توجه 1:  اگر وبسایت ارگ به هر علت و اتفاق،  مسدود، حذف یا از دسترس خارج شد،  در جستجوها بنویسید:  انوش راوید،  یا،  فهرست مقالات انوش راوید،  سپس صفحه اول و یا جدید ترین لیست وبسایت و عکسها و مطالب را بیابید.  از نظرات شما عزیزان جهت پیشبرد اهداف ملی ایرانی در وبسایت بهره می برم،  همچنین کپی برداری از مقالات و استفاده از آنها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع،  آزاد و باعث خوشحالی من است.
   توجه 2:  جهت یافتن مطالب،  یا پاسخ پرسش های خود،  کلمات کلیدی را در جستجو های ستون کناری وبلاگ بنویسید،  و مطالب را مطالعه نمایید،  و در جهت علم مربوطه وبلاگ،  با استراتژی مشخص یاری نمایید.
   توجه 3:  مطالب وبسایت ارگ و وبلاگ گفتمان تاریخ،  توسط ده ها وبلاگ و وبسایت دیگر،  بصورت خودکار و یا دستی کپی پیس می شوند،  از این نظر هیچ مسئله ای نیست،  و باعث خوشحالی من است.  ولی عزیزان توجه داشته باشند،  که حتماً جهت پیگیر و نظر نوشتن درباره مطالب،  به اصل وبلاگ من مراجعه نمایند:  در اینجا  http://arqir.com.
ارگ ایران   http://arqir.com