پرسش و پاسخ ویژه 99


پرسش و پاسخ ویژه 99
تعداد دیگری از پرسش و پاسخ های قابل توجه
      بمنظور گسترش محیط دمکرات و آزادی اندیشه و قلم اینترنتی،  این پرسش و پاسخ ها توسط بانو پرنیان حامد پاسخ داده می شود،  جهت پرسش و پاسخ های انوش راوید در اینجا بروید.
   توجه:  عزیزان،  بمنظور تحقیقات بیشتر،  گاه ممکن است پاسخها مدت زیاد تری زمان ببرد،  لطفاً حوصله نمایید،  مطمئنا بمنظور پیش برد اهداف ایرانی،  هیچ نظر و پرسش بی پاسخ نمی ماند.  در ضمن اگر پرسش تأیید شد،  و پاسخ آن نبود،  در اولین پست بعدی پاسخ داده می شود،  اگر پرسشی از قلم افتاد،  لطفاً یاد آوری نمایید.
   توجه 2:  نظرات و پرسشها از جانب خوانندگان وبلاگ است،  و نظر وبلاگ نمی باشد،  پاسخ ها دانش وبلاگ است.
عکس شماره 7838 ،  مشروح قصه تکراری استعمار.
   نظر 2024:  فارسی بلد نیستند غلط میکنند برای ایران تاریخ مینویسند ...  زنده باد استاد بانو پرنیان حامد.  سایه شما بر سر مردم ایران با  افتخار و تندرستی سالیان سال پابرجا بماند  و لطفتان از برای تاریخ  مردم ایران کم نشود.
پاسخ:  سپاس از لطف شما و همه عزیزان،  تندرست و پیروز باشید.
   نظر و پرسش 2025:  با درود ب 2 استاد گرامی،  درباره موضوعات مختلف ک در سری وبلاگ ها و ... درباره تاریخ باستانیه سرزمین ایران نوشته اید و یا از منابع مختلف جمع آوری کرده اید و در وبلاگهای خودتان منتشر کرده اید عرضی داشتم،  و آن این است ک با مطالعه مطالب موجود در وبلاگها در بعضی جاها ،یعنی خیلی جاها! دوگانگی مطالب وجود دارد ک گیجی و سردرگمی بوجود میآورد. بطور مثال، در پسته  تاریخ زبان فارسی در میان نوشته ها ... اشاره فرموده اید که .. در دشتهای میانی سرزمین ایران از 6 هزار سال پیش به این طرف اسکلت انسان و آثار ب جا مانده از اقامت انسان در آن جا ها بدست آمده و قبل از 6 هزار سال پیش چنین اسکلت ها و آثاری وجود نداشته و دیده نشده و علت این موضوع را، فرموده اید چون آریایی ها توانستند ب فن حفره کاریز و قنات دست پیدا کنند ..!  و  در پی آن ب آب دسترسی پیدا کردند توانستند در آن مناطق " دشت های مرکزی ایران " ساکن شوند ..!!!!
    اما استاد ان گرامی.  در جای دیگر در همین وب  موضوع درست و بسیار مهمه دریاچه بزرگ از میان رفته ایران را ک ب اثبات رسیده وجود داشته و ارتفاع آب آن دریاچه را تا 1300 متری از سطح دریا را هم ک اندازه گیری شده است را هم ب اطلاع رسانده اید و حتی ب خوده من گفتید این موضوع را با مرکزی ک کارهای جغرافیا شناسی ایران را ب عهده دارند ایمیل کرده اید ..!! استاد پس این 2 بحث ک جور در نمی آید!؟
    با مطالبی ک خودتان فرمودید نظریه مهاجرت اقوام ایرانی پس از،  نابودی دریاچه بزرگ ب احتمال یقین درست است،  خودم فکر میکنم  در قبل از نابودیه سریع دریاچه ک علتش را شکست و شکاف ناگهانی کوه های جنوبیه دریاچه ک در حوالی شمال جیرفت باید بوده باشد ، اجداد ما ایرانی ها در سواحل آن دریاچه دور تا دور دریاچه در مناطق مناسب تر ساکن شده بودند و تمدن های خوبی را شکل داده بودند و بجز دامپروری و کشاورزی ماهیگیری هم میکرده اند و بی شک چون دریاچه بزرگ از قم و ساوه امروزی، از سمت شمال وجود داشته است و تا جنوب ایران، تا مناطق دیواره های زاگرس جنوبی وسعت داشته .. ک این دریاچه  خیلی بزرگ بوده شاید در حدوده دریای خزر ..! پس بعد از خشک شدن تدریجی مردمان آن زمان ب سمت جاهایی ک زمانی دریا بوده پیشروی کرده اند ک آن جاها، هم مشخص است کجاست نواحی کویری و  شنزاری مرکزی ایران است .. ک احتمالا تا چند قرن حاصلخیز بوده قسمتهایی از آن جا ها .. چون دریاچه بزرگ دریای آب شیرین بوده  .. و کم کم و ب تدریج خشک میشده و عقب نشینی میکرده .. اما  عده ای از مردم در آن مناطق جا خشک کردند ک همین هموطنان مرکز ایران باشند و عده ی بیشتر ب جا های حاصلخیز شمال و آذربایجان و حاصلخیزتره شمال تر .. مثلن اروپا مهاجرت کردند ... استاد اما پس اگر چنین بوده باشد! این موضوع ماه پرستی و .. جور در میاد اجداد ما باید دریانورد هم بوده باشند .. و ما میدانیم ک یکی از آیین های قدیم .. ب اصطلاح ستاره پرستی و ماه پرستی بوده !! و این یعنی دریانوردی ک با کمک ماه و ستاره جهت یابی میکند و .. از ماه و ستاره ها مچکر است چون راهنمایش است ..
   پ لطفن وبلاگ را از 2گانگی ها پاک کنید،  شاید بنده خواننده چند ساله وب شما باشم متوجه علت 2 گانگی ها بشوم .. ک آن این است ک مطالب جدیدتر درست است و قدیمی ها ممکن است مقداری با اشتباه همراه باشد. اما کسانی ک تازه با وب آشنا میشن  گمان  بر نا آگاهی و بی حواسیه نویسنده میکنند، جسارتن اینارو گفتم .. بخشید . اگر میشود در پایان یا آغازه هر موضوع تاریخ نشره آن را هم بنویسید، با  سپاس.
    پاسخ پرنیان حامد:  با سلام. در اینکه در وبلاگ تناقض فراوان است هیچ شکی نیست. اینجا مکانی است که افراد مختلف با عقاید مختلف نظر می دهند و در باب آن دوستانه با هم مشورت می کنیم تا همه باهم به یک نتیجه منطقی برسیم. حتی بسیاری از فرضیه های آقای انوش راوید و آقای نوید صلح دوست با  داده های اینجانب مطابقت ندارد و برعکس برخی فرضیه های من با داده های ایشان مطابق نیست. آنچه ما را در این مکان به گرد هم آورده است تنها و تنها اشتراک نظر در باب مسئله دوگانگی و دو شخصیت بودن اسکندر ایرانی و الکساندر مقدونی است.  لذا از شما خواننده گرامی تقاضا دارم توجه داشته باشید هر فردی  بر این وبلاگ شخصیت جداگانه ای است، که نظرات خود را آزادانه بیان می کند، شما با عنوان خواننده گرامی ما نظر خود را در باب درست و غلط بودن فرضیه ها (جز از نظریه الکساندر و اسکندر که من شخصا مسئولیت پاسخگویی آن را دارم) و فرضیه های شخصی خودتان آزادانه بیان کنید،  تا ما را در این راه یاری بدهید.
   مسئله ای که به آن اشاره فرمودید از دید شخص من و اسنادی که در اختیار دارم:
مسئله مهاجرت آریایی به ایران امروزی مردود است چرا که این مهاجرت از قلب کشور ایران به کل جهان غاز شده است و نه برعکس.
    تمدنی بسیار کهن در قسمت جیرفت، شهداد و شهر سوخته در کشور امروزی ایران موجود بوده که حدود 5000 سال پیش بر اثر آب شدن ناگهانی آخرین یخهای مدار 40 بر اثر باز شدن بندی یا سد طبیعی در  میانه کوه های بالایی تمدن جیرفت ناگهان دچار آبگرفتگی شده و تمدن به کلی نابود و ساکنان آن به شرق و غرب پناه برده اند، که همان شروع مهاجرت آریایی ها است.
تا به اینجا شما با این فرضیه موافق هستید یا مخالف؟
   پاسخ انوش راوید:  در اینجا.
    نظر 2026:  سلام ایول، آدم یه همچین وبایی رو میبینه از وب خودش ناامید میشه.
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام اصلا  ناامید نمی شود همین الان سعی می کند و بلاگ خودش را از اینکه اینجاست پر بارتر و زیباتر کند هر کمکی هم که لازم دارد می گوید ما با کمال میل به شما کمک می کنیم موفق باشید.
  نظر 2027 مسعود:  سلام بانو حامد بنده یک نفر را سراغ دارم که میتواند کتاب را فقط به زبان انگلیسی ترجمه کند .. یعنی حاضر است ترجمه کند..چقدر زمان میدهید تا یک ترجمه خوبی بشود؟؟
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام بفرمایید چنانچه علاقه ای دارند با من تماس بگیرند. هیچ شرطی جز نشان دادن ترجمه به من قبل از چاپ ندارد زمان را خودشان می دانند.
   پرسش 2028 شهرام:  با سلام و درود خسته نباشید من اهل تبریز هستم لطفا چند کتاب در مورد تاریخ ترکها و ایرانی ها و چند کتاب هم که اطلاعات عمومیم را بهتر بکند بگید با تشکر اگر کار طراحی هم داشتید کمکی از دستم بیاد در خدمتم.  www.didevar.com
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس از شما. کتاب برای چه زمان تاریخی؟ تاریخ کهن؟ تاریخ قرن ما؟ ...... کتاب آقای امیر سمیعیان "آذربایجان در دوران سلجوقیان" را بخوانید.
   پرسش 2029 سعید:  میخواستم بدانم آیا اسکندر مقدونی توسط یکی از فرمانده هانش از طریق دریای کاسپین وارد شهرستان نکاء امروزی گردید؟ و اگر اینگونه بود نام فرمانده یا وزیرش در این واقعه نکاتون یا نکاتور یا اسامی مشابه آن بوده است؟
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام نکاتور لقب سلوکس است   Seleucus I Nicator
   پرسش 2030 امیر:  درود بر شما، خانم پرنیان در چند چای وبلاگ فرمودید کهرم همان الکساندر یونانی است، و در جاهای دیگر گفتید کهرم اهل پالا یا اندروس سوریه است و طبق نوشته های هرودوت او نخست به یونان یورش برد و سپس به باختریش. اگر او یونانی است چرا به یونان یورش برد و اگر سوریه ای است چرا او را یونانی میدانید؟
   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما. متاسفانه هرودوت نمی تواند چیزی در باب الکساندر مقدونی گفته باشد چون قرنها قبل از او مرده است و تصور نمی کنم جایی بر وبلاگ چنین چیزی مکتوب باشد اگر هست بفرمایید کجای وبلاگ است فورا تصحیح کنیم چون چنین چیزی غیر ممکن است.
     کهرم،  الکساندر مورخین یونانی است. این مورخین را اگر از آن وسط بردارید معنی جمله کمی تغییر می کند. او سوریه ای است و از سوریه به ایران آمده است . در تاریخ مل لغت هیونی، ‌خیونی آمده است میدانید برای ( ه خ ا ) در زبان پهلوی در تند نویسی  یک علامت دیده می شود. هیونی و گاهی خیونی را ترجمه کردند اما فراموش کردند ایونی ان را هم بنویسند!  سوریه جزو قسمت ایونی نشین جهان باستان بوده است و ایونی یا یونانی با گریش از هر لحاظ تفاوت دارد.  اگر هم حمله کرده است الکساندر ایونی یونانی از سوریه به کشور گریش  greek  حمله کرده است. فقط ما به این کشور گریک یونان می گوییم اسم آن کشور یونان نیست گریک است پس جایی که در تاریخ یونان ثبت شده منطقه ایونی است نه یونان امروزی
   پرسش 2031 پهلوی نژاد:  سلام ، میدانید قبر اسکندر کجاست؟ قبر الکساندر چی؟
   پاسخ پرنیان حامد:  مشابه پرسش شما در تاریخ  یکشنبه 23 بهمن1390 ساعت: 12:28  بر این وبلاگ به صورت زیر پاسخ داده شده است:
عکس‌ از روزنامه فرانکفورتر آلگماینه، 27 اوت 2007،  عکس های 1 و 6130 .
    این تابوت متعلق به  سال 320 پیش از میلاد سیدون (صیدا) در فینیقیه باستان و لبنان امروزی است. این تابوت را متعلق به الکساندر یونانی می دانستند که به علت ایرانی بودن بعضی لباسها در این صحنه جنگ این فرضیه را مردود کردند.  صحنه جنگ روی تابوت بازگو کننده آن است که قهرمان داخل آن در جنگ کشته شده است و این تابوت به احتمال زیاد  متعلق به کهرم پسر ارجاسب یونی الکساندر مورخین یونانی است.
    و اما اسکندر به گفته فردوسی او نه در پارس خاک شده و نه در زادگاهش روم (ماد)  بلکه در اسکندریه ای که خود بنا کرده بود. از آنجا که در متون پهلوی او را اسکندر ارومی مصر نشین نوشتند. این اسکندریه که نه در پارس باشد و نه در ماد باید در مصر بوده باشد. اشعار فردوسی در این باب بسیار جالب است. شرح نزاع پارسها و رومیان (مادها) برای محل دفن اوست. سپس گویا پیشنهاد دفن او در تخت جمشید می شود:
یکی پارسی نیز گفت این سخن <><> اگر چند گویی نیاید به بن
نمایم شما را یکی مرغزار <><> ز شاهان پیشینگان یادگار
ورا خرم خواند جهاندیده پیر <><> بدو اندرون بیشه و ابگیر
یکی کوه بینی در آن مرغزار <><> که کرکس نیابد بر او بر گذار
به هر تقدیر به توافق نمی رسند و
که خاک سکندر باسکندریست <><> که او کرده بود روزگاری که زیست
ابیاتی که فردوسی از وصف عزا داری او می نویسد :
زلشکر سراسر بر آمد خروش <><> هوا را بدرید از آواز گوش
همه خاک بر سر همی ریختند <><> ز مژگان همی خون دل بیختند
زدند آتش اندر سرای نشست <><> هزار اسب را دم بریدند پست
نهاده بر اسبان نگونسار زین <><> تو گفتی همی بر خروشد زمین
چو بردند او را به اسکندری <><> جهان را دگرگونه شد داوری
به ایکندری کودک و مرد و زن <><> به تابوت او بر شدند انجمن
و گر بر گرفتی ز مردم شمار <><> مهندس فزون آمدی صدهزار
      عکس انوش راوید در آرامگاه کوروش بزرگ تابستان 1378،  عکس شماره 7845.
پرسش 2032 استر:  درود. در ویکی چنین آمده: سپتیموس سوروس در سال ۱۹۸ به همراه پسرانش به شاهنشاهی پارت و پایتخت ایران یعنی تیسفون حمله کرد. آن‌ها تمامی مردان شهر را کشتند و چند صد هزار زن و کودک را به بردگی کشیدند.  1. مگر تیسفون پایتخت ساسانی نبود؟
   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما،  پایتخت ساسانیان بود،  اما پایتخت اشکانیان نیز گفته شده است. ساخت آن در شهرستانهای ایران شهر بند 21 به گرازه گیپگان نسبت داده شده است.
   ادامه پرسش:  2. آمار روشن است که اغراق آمیز است اما حقیقت امر چه بوده؟
    پاسخ پرنیان حامد:  تاریخ مکتوب سخنان بالا را تایید می کند (مبانی تاریخ پارتیان کلاوس شیپمان و شاهنشاهی اشکانی یوزف ولسکی و ....) شروع جنگ را سال 197 تسخیر تیسفون را در اواخر سال 198 عقب نشینی و پیمان صلح  انها را سال 199 شکست انها و خراج سنگین انها را در زمان اردوان مکتوب کرده اند. اردوان را برادر بلاش نوشته اند.
    تاریخ طبری و تاریخ بلعمی هر دو از این جنگ سخن گفته اند با این تفاوت که اردوان را پسر بلاش می دانند و بلاش را پادشاه بابل و نه تیسقون نوشته اند.
   ادامه پرسش:  3. در ویدئو فرمودید که هخامنشی بزرگترین امپراتوری جهان بود. برداشت من از کتاب شما این است که بزرگترین امپراتوری جهان اشکانی بود.
    پاسخ پرنیان حامد:  با سپاس از دقت شما اشکانی امپراتوری نبوده، جمهوری بوده است (ملوک الطوایفی= جمهوری فدرال است)  اولین و بزرگترین جمهوری جهان در آغاز ملوک الطوایفی است که به آن اشکانی می گوییم و متاسفانه با شروع جنگ دو خاندان رومی و اشکانی دگرگون شد. در باب امپراتوری اما تصور نمی کنم از هخامنشی امپراتوری بزرگتری در جهان موجود بوده باشد.
   ادامه پرسش:  4. مجسمه های منسوب به الکساندر یونانی متعلق به مردیست در سنین 30 تا 45 سال. آیا مجسمه ها نمیتواند آلزاندروس سوریه ای باشد؟
   پاسخ پرنیان حامد:  متاسفانه صورت مجسمه با صورت سکه ها مطابق نیست و هیچکدام شبیه به صورت مزاییک کاری نیست. صورت مزاییک هم مرد جوانی است سبزه روی با موهای مشکی حدود 30 تا 45 سال که مشابه صورت او در معبد دورای سوریه ( قبل از حمله دائش)  موجود بود.  صورت مجسمه ترکیه نردی جوان با پوستی روشن و موی روشن است که هیچ شباهتی به صورت  قبلی ندارد و مشت سکه الکساندر نیزنه تنها  به هیچکدام دو مجسمه شباهتی ندارند بلکه بر سکه ها نیز با هم متفاوت هستند در باب دو تصویر مجسمه ترکیه و مزاییک یکی از این دو می تواند  الکساندر مورخین یونانی باشد.
   ادامه پرسش:  5. آیا راز این که الکساندر پسر فلیپ سوم آرامگاه ندارد نمیتواند این باشد که او بدلیل ظهور اسکندر و فتح اروپا دیگر وارث تاج و تخت پدر نبود؟
   پاسخ پرنیان حامد:  ببخشید منظور شما الکساندر سوم پسر فیلیپ است؟ اگر منظور  همان الکساندری است که به او کبیر می گویند فاصله زمانی او با اسکندر حدود 260 سال است این فاصله زمانی نمی تواند در عدم وجود آرامگاه او تاثیری داشته باشد.
   پرسش 2033 مصطفی:  با سلام، عنصر ایرانی در معبد ژاپنی. این تیتر مقاله ای در اینترنت بود که توسط پروفسور ژاپنی ئه ایچی ایموتو نوشته شده و هاشم رجب زاده آن را ترجمه کرده است در این مقاله اشاره به ایرانیانی دارد که معبد بودایی آسوکا را ساختند و همچنین ایرانیانی که به غرب چین به کونان آمدند در این مقاله یک سری اسامی ژاپنی را به فارسی معنی کرده است به عنوان مثال تارا ماتسوتا را دار میترداد و کوبین را چوبین معنی کرده که احتمالا به دردتان بخورد خواهشا آنرا در وبلاگتان کپی کنید خالی از لطف نیست:
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام و سپاس از شما آقای راوید تقاضا دارم  سخنان بالا را با ادرس سایت بر وبلاگ گفتمان ارسال بفرمایید.
   نظر 2034 تاریخ اصفهان:  خوشبختی ما در سه جمله است: تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا ...
ولی ما با سه جمله ی دیگر زندگیمان را تباه می کنیم: حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا ...
سلام دوست عزیز؛ امروز برای تبادل لینک پست وبلاگ گردی داشتم و بخت من با وبلاگ زیبا و غنی شما یار بود. بسیار خرسند می شوم در صورت تمایل شما به تبادل لینک، این امر مهم را به فردا نیندازیم. دوستان من منتظر پیوستن شما به وبلاگ تاریخ اصفهان هستند. در صورت امکان مرا با نام تاریخ اصفهان لینک بفرمایید و سپس آگاهم سازید تا شما را نیز لینک کنم. متشکر.
   پاسخ انوش راوید:  درود و سپاس از توجه شما لینک شدید.
   پرسش 2035 مسعود:  سلام .. استاد راوید و بانو حامد بنده در پرسش و پاسخ های وبلاگ به سوالی برخوردم که این است؟(چرا مقبره کوروش بزرگ خالی از جسد است به قول راهنمایان پاسارگاد؟ آیا دزدیده شدن جسد به حمله اسکندر و اعراب مربوط نیست؟) و شما عزیز پاسخ دادید که بله و گفتید که جسد کورش کبیر بصورت مومیایی است که بر روی گردن ان اثر شمشیر دیده میشود و توضیح دادید. بعد من حالا میخواهم بدانم سند شما از اینکه روی گردن جسد اثر شمشیر است چیست؟. با احترام ..
    پاسخ پرنیان حامد:  با سلام "آفرینش اثرگورویدال" مطابق با جملات آخر کتاب این اثر از روی نوشته های دموکریتوس ابدرایی پسر آتنوکریتوس نوشته شده است که یکی از فلاسفه یونان در این زمان است
A philosopher of Abdera, and pupU of Democritus
چرا سندیت نوشته تایید نمی شود سوالی است که سالهاست مرا به خود مشغول کرده است. نوشته با در نظر گرفتن مقدمه نویسنده که خود اشاره به تغییر نام مکان ها از سوی  خود دارد (این همان کاری است که کلیه اسناد را مترجم و کاتب با  این دخالت های شخصی نابود کرده اند) از کلیه دیگر مکتوبات یونانیان به حقیقت نزدیکتر است.
   پرسش 2036:  در مورد بودا و بوداسپ توضیح دهید لطفا/ ایا دو انسان جدا هستند همانند اسکندر و الکساندر؟ و کارها و اسناد هر دو چیست. بودا و بوداسپ اگر دو شخصیت جدای از هم هستند.. من کارها و اعمال بودا را در کتاب هایی که تابه حال نوشته شده خواندم .... با تشکر.
   پاسخ پرنیان حامد: با سلام بودا شاهزاده سیزارتای هند است حدود2600 سال پیش  که پس از مسافرت به غرب (ایران) دین آورد.  بوداسپ به زمان تهمورث است حدود 5500 سال پیش که در آثارالباقیه بیرونی توضیخاتی در باب او و اختلاف او با بودا آمده است:
"مردم پیش از ظهور شرایع و خروج بوداسپ بت پرست بودند و در جنوب شرقی کره زمین زندگی می کردند ...... که آنان را شمنان می گویند (آثارالباقیه )"
 شمن = شه مان از خاندان شه که در شه دات = شهداد بودند.
"...... بوداسپ است که چون یکسال از پادشاهی تهمورث گذشت در هند  ظهور کرد و کتابی بپاری بیاورد و به ملت صابین دعوت کرد ....... (آثارالباقیه)
"مردم شمنی و هندیان را در اخبار بودای اول و بودایی که پس از او آمد که از پنج سوی وجودش نور می درخشید و در هوا راه می رفت . که همواره یک وجب تا زمین فاصله داشت و دیگر اخبار عجیب و غریب  اینکه آدمی چگونه بوداسپی و بودایی می شود ..... (آثارالباقیه)"
لذا بوداسپ در زمان تهمورث با بودا شاهزاده سیزارتای هندی یکی نیست.
شخصی با نام بزسپ (بوذاسپ) که در ایام تهمورث بیرون آمد و دین صابیان آورد. خوارزمی صاحب مفاتیح العلوم گوید:  کلدانیان آنان اند که صابیان و حرانیان نامیده می شوند و بقایای ایشان در حران و عراق هستند و پیغمبر خود بوذاسپ را می دانند که در هند ظهور کرد و برخی از ایشان می گویند که هرمس بوده است.
   پرسش 2037:  سلام ایا کتاب دکتر جهانگیر مظهری که گفته اند که پارس ها (هخامنشیان) اولین انسانهایی بودند که به امریکا رسیدند را بررسی و ارزیابی کردید ایا واقعیت دارد؟ با تشکر.
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام خیر متاسفانه کتاب ایشان به دستم نرسید. کتاب آقای دکتر حمید شفیع زاده را خواندم اسناد ایشان برای اثبات اینکه ایرانیان پس از ابوریحان بیرونی و قبل از  کریستفرکلمب به امریکا رفته و بازگشته اند بسیار رسا و کافی است. توجه کنید باز گشته اند اگر آثاری از هخامنشی و یا اشکانی و ... در امریکا پیدا شود ممکن است گروهها و کشتی های گمشده به این مکان رسیده باشند. برای اثبات رفت و برگشت یک گروه در ایران نیاز به اسناد امریکای جنوبی و یا مکتوباتی داریم که ثابت کند آنها این مکان را می شناختند. در مکتوبات بیرونی کروی بودن زمین به وضوح آمده است اما او تنها حدس زده است که باید آنطرف نیز خشکی باشد و اطمینانی در این باب ندارد. تکرار می کنم مدارک کتاب آقای دکتر حمید شفیع زاده نیز تنها رفت و برگشت ایرانیان قبل از کلمب را به اثبات می رساند که به ایشان تبریک می گویم ایشان به زیبایی تیتر کتابشان را به اثبات رسانده اند. اگر می خواهید و برای شما خیلی مهم است انتشارات و نام دقیق کتاب آقای دکتر مظهری را بنویسید من مطالع کنم نظر حقیرم را بگویم  با سپاس.
عکس های دکتر هاشم رجب زاده و دکتر جهانگیر مظهری،  عکس های شماره 7840.
    توضیح انوش راوید:  جهت دانلود کتاب PDF در جستجوها نام کتاب را بنویسید.
   پرسش 2038:  سلام .. درمورد نام اروپه توضیح بدهید... شاه سرسلسله ماد در تاریخ های داده شده شخصی بود به نام دیاکو خوندم که حالا شاید کمی تناقض داشته باشه و وقایع جابجا شده اند.... با تشکر
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام،  نام آری بی ari bi در نوشتار سارگن پادشاه آشور درباره مادها به کار رفته است و در زبان انشانی و ایلامی آری په خوانده می شود.
     کریستین سن می نویسد: پادشاهان اسطوره ای سکا ها آورپ و خشیه هستند که یونانیان آنها را آرپو کسائیس می گویند اولین شاه قومی آنها ارپه یا رپه با تخمه اروپه (تهمورث) و ارپ کشاد (ارپه شاه) تورات یکی است.
    کتزیاس می نویسد:  اولین پادشاه ماد اربسس (به فارسی = اربکه , ارپه) نامیده می شد.
    دیاکو اولین شاه ماد به استناد هرودوت است این شجره مادهای کتزیاس.
    ارباکس 28 سال  مائوداکس 50 سال سوسارمس 28سال ارتی کاس 50 سال اربی یانس 22سال ارتایُس 40 سال ارتی نیس 22 سال  استی براس 40 سال اسپنداس 25 سال  استی گاس 35 سال
که به نوشته بیرونی در آثارالباقیه خیلی نزدیکتر است.
    مردم باختر گویند:  مردی از عجم که نام او به عبرانی ارباق است و بفارسی ده اک و به تازی ضحاک بر این پادشاه (ثرنوقلنقریراس آشوری) خروج کرد و با او جنگ نمود تا آنکه او را شکست داد و او را بکشت و خود به سلطنت رسید تا آنکه کیانیها که پادشاه بابل بودند و اهل بابل ایشان را کلدانیان می گویند, به پادشاهی قیام کردند.
    ارباکس= ارباک = ارباق عجم ماد نژاد.
   پرسش 2039:  در اطراف منطقه زندگی من حدود جنوب غربی تهران، یک روستا یا محله وجود دارد بنام، پلاعین pelaen. به پلاعین سوریه مبدا حرکت السکندر ، ربطی ندارد که؟!!  البته شاید خیلی بی ربط بنظر بیاد، اما چون ک میدونم منطقه تهران شهر ری و .. قدمت بسیار بالای 5 هزار ساله داره، به این دلیل به ذهنم خطور کرد این سوال. سپاس
   پاسخ پرنیان حامد:  با سپاس از اطلاع ارزنده شما،  تحقیق می کنم این یکی خود مرا هم شگفت زده کرد. امید دارم ربطی نداشته باشند چون تصور کنید الان بگویم "اسکندر که هیچ، پلایی هم که الکساندر در آن به دنیا آمد نه مقدونیه بود نه سوریه بلکه جنوب غربی تهران "این ملت چه بلایی به سرم خواهند آورد.  به هر تقدیر من پاسخ پرسش شما را نمی دانم باید تحقیق کنم اگر ممکن است آدرس دقیق تری بدهید چقدر با تخت رستم فاصله دارد یا چند کیلومتری غرب مثلا ورامین است؟  با سپاس
   پرسش 2040 صادقی:  درود، ایا شکل "ماه" مانندی که در سکه های دوره ساسانی دیده میشود میتواند نشانه ای از "ذوالقرنین" باشد که غربی ها به الکساندر نسبت میدهند؟ و ایا میتواند گواه بر ایرانی بودن این لقب باشد؟
   پاسخ پرنیان حامد:  درود بر شما  متوجه نشدم چگونه ماه یا سین را به ذوالقرنین  فاتح دو قرن (جهت شرق و غرب)‌ باید ارتباط بدهیم ممکن است توضیح بدهید  با سپاس.
   نظر 2041 مصطفی:  با سلام به آقای راوید و خانم حامد، در مجله دانستنیها خواندم که در اسپانیا جشنی است به نام لا میناریس که همان چهارشنبه سوری است، در 29 ژانویه، یک روز قبل از جشن سن آنتونیوس برگزار می شود در این جشن با اسب از روی آتش می پرند اهالی آنجا قدمت این جشن را 500 سال میدانند و در سالیان گذشته بجز اسب از حیواناتی دیگر مانند الاغ و گاو هم استفاده می شده است.  هم چنین در همان مجله درباره اهرام ثلاثه از بومیان آنجا تحقیق کرده بودن می گفتند که قدمت محوطه باستانی 4500 سال وقدمت اهرام ثلاثه را 2900 سال است!
    درباره ذوالقرنین هم یگم که یعنی دو شاخ که به لطف شاهنامه شاخ به معنی نسل است،  چنین کوتاه بود شاخ وهم بیخشان نگوید جهاندیده تاریخشان که به دو نسل اشاره می کند یا کسی که دارای دو نسل است مانند کوروش که پدر او پارس و مادر او مادی بود یا اسکندر که پدر او پارسی و مادر او رومی (در شاهنامه) بود و یا کی خسرو.  هم چنین در باب واژه قرن هم (صد سال) شنیده ام که هر صد سال و یک نسل می دانند.
    پرنیان حامد:  باسلام، آقای راوید خواهش می کنم نظر ایشان را بر وبلاگ گفتمان با عنوان نظر باز بفرمایید (پرسشی نیست که پاسخ گویم) با سپاس
   پرسش 2042 شهین:  سلام.میخواستم ببینم آیا منبعی وجود داره که به طور کلی به تحلیل کتیبه های باستانی پرداخته باشه؟ به خصوص کتیبه ها و اثار مکتوب قبل از هخامنشیان. ممنون
   پاسخ پرنیان حامد:  با سلام  www.livius.org   قبل از هخامنشی را تصور نمی کنم داشته باشد خود هخامنشی و کتیبه های بابلی و ... هستند.
   عکس انوش راوید تابستان 92 ،  در یک قلعه تاریخی دوران کهن ایران،  عکس شماره 7841.
 ارگ  http://arq.ir